بیست و هشتمین روز رجب بود. بعد از زیارت حرم جدت “رسول الله"، آغوش زنان بنی هاشم یکی پس از دیگری برویت گشوده می گشت. هر کدام نجوایی در گوشت زمزمه می کردند، یکی ملتمس دعا بود در هنگام طوافت به دور کعبه، دیگری محتاج دعایی در قنوتت.… بیشتر »
کلید واژه: "به_قلم_محب_حیدر"
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود هر چه بود و نبود آسمون و ستاره هاش زمین و زیبایی هاش ماه تابان و خورشید فروزان کوه های بلند دریاهای قشنگ و کشتی های روان به عشقِ فاطمه و پدر فاطمه و همسر فاطمه و فرزندان فاطمه بود… بیشتر »
مولی را در ذهنم مرور می کنم از آن لحظه که، کعبه از عشق برایش گریبان درید و از افلاک به خاک آمد تا ابوتراب باشد و حجت شد برای اهل زمین و مخاطب شد، حق ناشناسان را در قیامت وقتی ندا می کنند “یا لَیتَنِی کنتُ تُرَابًا” زیر سایه سار وجود رحمه… بیشتر »
دل مشغولِ حاجت های ریز و درشتم، مشکل چندین ساله حل نشده ام همدمِ همیشگی افکار و اذکارم است، راه های عالم با کوچه و پس کوچه هایش بن بست و دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ است، حاجت به کجا برم؟ شِکوه دل به که گویم؟ دم مسیحایی و دست گره گشا چه کسی بفریادم رسد؟… بیشتر »
مهمانتان هستیم از شرق تا غرب عالم از ازل تا به ابد یکشنبه ها اما، میهمانی ویژه ای برپاست به میزبانی مهربان ترین پدر و مادر یامَوْلاىَ یا اَمیرَالْمُوْمِنینَ، هذا یَوْمُ الْأَحَدِ وَهُوَ یَوْمُكَ وَ بِاسْمِكَ، وَاَنَا ضَیْفُكَ فیهِ وَ جارُكَ،… بیشتر »