به هر تقدیر، دستِ لفظ از توصیف کوتاه است
مولی را در ذهنم مرور می کنم
از آن لحظه که، کعبه از عشق برایش گریبان درید
و از افلاک به خاک آمد تا ابوتراب باشد
و حجت شد برای اهل زمین
و مخاطب شد، حق ناشناسان را در قیامت وقتی ندا می کنند “یا لَیتَنِی کنتُ تُرَابًا”
زیر سایه سار وجود رحمه للعالمین قد کشید
و همراه و همقدمش بود از ‘حرا’ تا ‘یوم الدار’
جان نثارش بود در ‘لیله المبیت’ تا ‘حجرت’ به مدینه
تا ‘مباهله’ که جان و نفسش بود تا ‘حجه الوداع’ و تا برکه’غدیر’ همراه با کاروانِ شاهدانِ کور دل که با کتمان سند ولایتش، کاروان 72 نفره فرزندش را در جوار نحر علقمه شهید و اسیر کردند و پسرِ پسرش را هزار و اندی سال در پرده غیبت!
تاا میادین حق علیه باطل که تفسیر زیبای “فاستقم کما امرت” بود با زره ای که پشت نداشت.
فاتح خیبر بود و امیر کلام و چه خوشبخت بودند کلماتی که اشعار لطیف، مناجات های منظوم و عبادات عاشقانه اش شدند
صدای ایراد خطبه های فصیحش هنوز به گوش می رسد و حق جویان را حتی اگر به دین مسیح، شیفته می سازد
و نامه هایش چون چشمه همیشه جوشان، جان های تشنگان اعصار و ادوار را سیراب می کند.
با گوش سپردن به رازهای رنجش، عجیب نیست اگر چاه از دل زمین راه به آسمان یابد
و انسانِ اشرف مخلوقات می شود کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ آنگاه که پاسخ سلامش را نمیدهد و حق را کتمان می کند!
تمامی صفات را در کنار هم متجلی کرد
شِدّت با خطاکار و رأفت با یتیم
شجاعت در رزم و خوف از حق در محراب
رجزخوانی در میدان نبرد و سکوت برای اسلام!
آنگاه که بعد از 25 سال بر جایگاه غصب شده اش، بر مسند حکومت نشست، بهشت را در زمین برپا کرد تا آن سحرگاه که در محراب رستگار شد…
وحالا هفت آسمان و زمین، ماه و خوشید، کوچه و پس کوچه های مدینه، مسجد کوفه و ستون هایش، عدالت، منصب قضا، حکومت و تمام ذرات عالم و عاشقان چه بی اندازه دلتنگش هستند..
مولی را در ذهنم مرور می کنم
قلبم از عشق و وجودم از حیرت سرشار می شود، کلمات برای وصفش حقیر و قلم درمانده است
نظر از: خادم المهدی [عضو]
یا علی….
مولا علی یار و مددکارتان ان شاالله
نظر از: حضرت مادر (س) [عضو]
چه تصویر زیبایی دلم حرم خواست
ان شاالله بزودی زود زایر با معرفت مولا باشید
علیکم سلام خواهر نازنینم، ان شاالله شما هم روزگار خوبی داشته باشید
حضور در وبلاگ ارزشمند شما باعث افتخار بنده بود
موفق باشید زیر سایه مولا
فرم در حال بارگذاری ...